ماهنامه شماره 34 - دی ماه 1397

رقابت دولت فربه با بخش خصوصيِ واقعيِ نحيف در ايران در زمينة بنگاه‌داري مثال‌زدني است! يک رقابت نابرابر و ناجوانمردانه. بخش دولتي، کليه صنايع بزرگ، صنايع مادر، بازرگاني خارجي، معادن بزرگ، بانک‌داري، بيمه، تأمين نيرو، سدها و شبکه‌هاي بزرگ آبرساني، راديو و تلويزيون، مخابرات و فضاي مجازي، هواپيمايي، کشتيراني، راه و راه‌آهن و مانند اينها را در يَد اختيار دارد؛ شبه دولتي‌ها و خصولتي‌ها نيز در اين کارزار به مدد بي‌تدبيري، ناآگاهي و گاهي از سر غرض، نشو و نما پيدا کرده‌اند و در بسياري از فعاليت‌هاي اقتصادي که مي‌بايست توسط بخش خصوصي واقعي اداره شوند به رقابت نابرابر با بخش خصوصي مي‌پردازند. علاوه بر اين، دولت در کليه سياست‌گذاري‌هاي اقتصادي مداخله بي‌حد و حصر دارد و در بزنگاهي که خود و يا شرکت‌هاي اقماريش مغلوب نيروهاي پنهان بازار مي‌شوند و پشتشان به خاک مي‌رسد، با دستپاچگي و از سر استيصال با صدور بخشنامه‌هاي متعدد سعي مي‌کند يک امتياز مقطعي به نفع خود بخرد و راه گريزي بيابد. اين حرکت دولت، به قيمت تضعيف و شکست بخش خصوصي واقعي تمام مي‌شود، چرا که اين کسب امتياز مقطعي، تنها با صدور دستور، سلب آزادي و بگير و ببند امکان پذير است؛ همان رفتاري که در تمام دنيا در قبال بخش خصوصي، ناسازگار و ناهنجار تلقي مي‌شود. کجاي دنيا ديده‌ايد که دولت چنين رقابت نابرابري با فعالان اقتصادي کشور خودش داشته باشد؟! به نظر مي‌رسد، دولت در چشم انداز دراز مدتش به يک خودويرانگري دست زده‌است، چرا که تنها کسب قدرت اقتصادي و سياسي نمي‌تواند متضمن بقاي يک سيستم مردمي باشد؛ آنهم قدرتي که در يک جدال نامتوازن به دست آمده‌است؛ ناديده گرفتن فعالان اقتصادي واقعي به کاهش سرمايه اجتماعي منجر مي‌شود و نهايتاً افول تدريجي قدرت در اين موضع را در پي خواهد داشت.

مشاهده تجربه‌اي اين چنيني و زخم خوردن از رفتار نابه‌هنجار اقتصادي دولت با ولي نعمتان خود يعني مردم، دست‌اندرکاران و اعضاي انجمن پسته ايران را بر آن داشته تا با درس گرفتن از اين رقابت نابرابر دولت با بخش خصوصي واقعي، در پي ساخت الگويي تمام عيار براي فعالان اقتصادي باشند. از اين‌رو، از زمان تأسيس انجمن پسته ايران تا به امروز، تفکر غالب از اين قاعده پيروي کرده‌است که هيچ‌گاه انجمن به کارها يا اقداماتي که منجر به رقابت يا ايجاد تضاد منافع خود با فعالان و دست‌اندرکاران صنعت پسته کشور مي‌شود، دست نزند.

نوع فعاليت‌هاي انجمن از گذشته تا به امروز نيز مويد آن است که اين تشکل به هيچ وجه با اعضايش وارد رقابت بُرد-‌باخت نشده‌است؛ يعني جمعي از اعضا در انجمن گردهم نيامده‌اند که براي بُرد و بهره‌مندي بيشتر خودشان درصدد شکست ساير اعضا و يا ساير فعالان پسته کشور باشند. اين در حالي است که همواره موقعيت‌هاي درآمدزا و وسوسه‌انگيزي که منجر به ايجاد زمينه بازي بُرد-باخت بين انجمن و فعالان پسته کشور از طريق فعاليت‌هايي که باعث رقابت انجمن با اعضاي بالفعل و بالقوه خود و يا ايجاد تضاد منافع بين آنها شود، پيش روي انجمن بوده‌است. يک مثال اينکه، بسيار پيشنهاد مي‌شود که براي بهبود وضع منابع مالي انجمن، حمايت‌گري از نهاده‌ها و برندهاي خاصي انجام گيرد تا با بررسي کيفيت و گواهي اعتبار آنها، علاوه بر فراهم نمودن موجبات آسودگي خيال باغداران، عايدي انجمن هم بيشتر شود؛ يا اينکه انجمن به‌طور مستقل به ارائه نهاده‌هاي کشاورزي باکيفيت بپردازد. هرچند، ورود به اين کسب‌و‌کارها مي‌تواند خوشايند باغداران باشد و عوايد انجمن را فزوني بخشد، اما اولاً، حمايت‌گري از يکي از ارائه‌دهندگان نهاده‌هاي کشاورزي مي‌تواند برهم زدن کسب و کار و نارضايتي ديگر تأمين‌کنندگان را موجب شود. ثانياً، اگر انجمن به‌طور مستقل به موضوع فروش نهاده‌ها ورود کند، رقابت با ساير فروشندگان که بخشي از فعالان پسته کشور هستند پيش مي‌آيد. مثال ديگر، انتظار مداوم بخشي از فعالان پسته ايران از انجمن به منظور جبران ضعف عملکرد اغلب نهادها و ارگان‌هاي نظارتي دولتي و دست‌اندرکار در پسته کشور است. ايشان مترصد هستند که انجمن وظايف ارگان‌هاي دولتي نظير اداره استاندارد در رابطه با موضوع استاندارد پسته، اتاق بازرگاني در رابطه با داوري اختلافات تجاري پسته کشور، شرکت‌هاي آب منطقه‌اي در رابطه با مديريت منابع آبي مناطق پسته‌خيز، سازمان حفظ نباتات در رابطه با نظارت بر کيفيت سموم مصرفي در باغات پسته و … را برعهده گيرد. پُر واضح است که ورود به چنين اموري حتي با نيت خيرخواهانه، در عمل به دوش کشيدن وظايف فروگذاشته دولت بوده و مي‌تواند انجمن را در بسياري موارد در مقابل اعضاي خود و ساير فعالان پسته کشور قرار دهد.

اين همه در حالي است که فعاليت‌هاي انجمن از بدو تأسيس تاکنون در راستاي بالابردن آگاهي فعالان صنعت پسته نسبت به موضوعات مورد نيازشان بوده‌است. در اين راستا، انجمن از طريق برگزاري دوره‌هاي آموزشي، تورهاي باغي داخلي و خارجي، انتشار ماهنامه دنياي پسته، انتشار کتاب سال پسته و به‌روزرساني وبسايت، سعي در انتقال و انتشار اطلاعات مربوط به پسته داشته‌است. همچنين، انجمن از طريق برگزاري جلسات کميته‌هاي تخصصي باغباني و بازرگاني، برگزاري گردهمايي دو سالانه کيش، عضويت در اتحاديه‌ها و نهادهاي بين‌المللي و شرکت در نمايشگاه‌ها و اجلاس‌هاي بين‌المللي با ايجاد ارتباط بين اعضا و شرکت‌هاي خصوصي و ارگان‌هاي دولتي و بين‌المللي به چاره‌جويي چالش‌ها و توسعه صنعت پسته پرداخته است. رايزني و ارائه مشاوره به ارگان‌هاي دولتي جهت حساس نمودن آنها نسبت به انجام وظايف ذاتي فراموش‌شده‌شان و يا افزايش کارآيي‌شان در رابطه با مسئوليتي که به‌عهده دارند نيز جزو روش‌هاي تأثيرگذاري انجمن به شمار مي‌آيند. همه و همه اين فعاليت‌ها در راستاي ايجاد يک زمينه بازي بُرد-بُرد براي کليه فعالان پسته کشور و توسعه فضاي رقابت عادلانه بوده‌است.

در پايان اين سوال پيش مي‌آيد، آيا انجمن پسته ايران که يک تشکل غيرانتفاعي است بايد جايي باشد که وقتي اعضا به آن وارد مي‌شوند از فعاليت‌هاي اقتصادي و منافع شخصي خود دست بشويند؟! حتماً خير. اگر در زمين بازي بُرد-بُرد انجمن پسته ايران، هر يک از اعضا حضور و مشارکت خود در اين انجمن را با نگاه «بهترين نتايج موقعي حاصل مي‌شوند که هرکس آنچه را که براي خود و ساير فعالان پسته کشور بهترين است، انجام دهد» تنظيم کنند، احتمال تعريف يک فعاليت خطا در انجمن کاهش مي‌يابد؛ چراکه بايد در محيط انجمن، نفع جمعي صنعت پسته را هم در کنار نفع شخصي خود در نظر بگيريم.