محمود بارانی یکی از دهها باغدار پیشرو پسته ایران است که با پیش بینی آینده رو به زوال پسته رفسنجان، از سی سال پیش با جستجو در مناطق مختلف کشور، سرانجام تصمیم به احداث باغ پسته در زرندیه ساوه گرفت. او با پذیرش ریسک سرمایه گذاری در یک منطقه ناشناخته با تکیه به احساس و تجربه خود، پیش قراول آبادانی دشت بی رونقی شد که به دشت آدمخوار معروف بود. اگر چه امروز سطح باغات پسته این منطقه به 5 هزار هکتار رسیده و نام آن به هامون سبز تغییر یافته اما ظاهراً ایده های بارانی برای رونق بیشتر دشت تمامی ندارد.
مصاحبه با محمود بارانی بویژه برای کسانی که قصد احداث باغ پسته در مناطق جدید را دارند خالی از لطف نیست و می تواند ضمن نشان دادن برخی ابعاد و الزامات پنهان توسعه در مناطق جدید، الگویی برای آنها باشد که سر پر دردی برای مواجهه با چالش های نو دارند.


   
آقای بارانی آیا تحصیلات شما به کشاورزی ارتباط دارد؟

بله من دوران دبیرستان را در هنرستان کشاورزی خواندم.



چه شد که از رفسنجان به تهران آمدید و بعد به استان مرکزی رفتید؟ می توانستید در رفسنجان پسته کاری کنید.

رفسنجان دیگر جایی برای توسعه نداشت. خوب ما ایران را چرخیدیم تا منطقه ای برای پسته کاری پیدا کنیم. حدود 30 سال پیش بود. به منطقه ای در زرندیه ساوه رسیدم که به آن دشت آدمخوار می گفتند. دولت در آن منطقه چاه زده بود و برای کشت و زرع واگذار کرده بود اما بدلیل شوری آب، مالکان زراعتی نکرده بودند و آنها را رها کرده بودند. نزدیکترین محل مسکونی به این منطقه روستایی به نام پیک بود و از آنجا یک جاده به دشت آدمخوار می رفت.



هنوز هم اسم این دشت آدمخواره؟

الان اسمش دشت هامون سبز است.



سی سال  پیش که شما می فرمایید امکان توسعه در رفسنجان وجود نداشت، اوج پسته کاری در رفسنجان بود. مردم به دشت ها هجوم برده بودند و چاه می زدند.

کاملاً درست می گویید. اما همان موقع هم آدم های عاقل می دانستند که دارند نابود می شوند. همین چاهها باعث شد که رفسنجان نابود بشود. قبل از انقلاب می گفتند حدود 900 حلقه چاه در شهرستان رفسنجان است که اگر اینها به همین صورت باشند تا 50-40 سال آینده ممکن است افت آب شدید نباشد. ما خودمان در اطراف رفسنجان چاه داشتیم. وقتی که انقلاب شد یک دفعه مردم ریختند اطراف و تعداد زیادی چاه غیر مجاز زدند که بعدش هم شدند مجاز.



منطقه ای هم که شما انتخاب کردید آب شور دارد و بنظر نمی رسد که حتی در آن زمان خیلی اوضاع مناسبی داشته است؟

پسته در برابر شوری خیلی مقاوم است. نه اینکه حتماً آب شور بخواهد. اما شوری را تحمل می کند. از پارامترهایی که می شود پسته کاری کرد یکی آب است بقیه اش هوا است، زمین است. پسته ریشه های عمیقی دارد و اینجا هم عمق خاکش خوب بود. سطح خاکش برای زراعت مساعد نبود اما شوری در حدی بود که برای پسته خیلی خوب بود و مساعد بود ولی برای گندم و جو نه. در اینجا هرچی پایین تر می رفتیم آب شیرین تر می شد.



وقتی شما شروع کردید عمق چاه در این منطقه چقدر بود؟

  صد متر  و الان هم همان 100 متر است.

ولی من مصاحبه هایی از شما خوانده ام که وضعیت آب آنجا را بحرانی اعلام کرده اید؟

دقیقاً، وزارت نیرو در این منطقه بدون مطالعه پروانه چاه هایی را داده است. در واقع مطالعه نکرده که اینجا چقدر ذخیره آب دارد و بر اساس همان ذخیره، پروانه صادر کند. آمدند در 200 هکتار زمین 5 حلقه چاه زدند که درست نیست. باید یک حلقه چاه می زدند وبقیه اش را جای دیگر می زدند و آبش را می آوردند به این منطقه. فاصله چاه ها رعایت نشده بود. آنهایی که رعایت نشده بود الان مشکل دارند. اما آنهایی که رعایت شده مشکلی ندارند. وضعیت سفره باید مطالعه شود یعنی ببینند که کجاها تغذیه می شود و کجاها تغذیه نمی شود. لایه های خاک را بشناسند. چاه های اکتشافی بزنند. چاههای پیزومتری بزنند. اندازه گیری بکنند. مطالعه بکنند. خشکسالی هم هست. میزان بارندگی تغییر کرده است.





شما یک بحث خشکسالی را مطرح می کنید و یک بحث مدیریت منابع آب را. من بیشتر ترجیح می دهم که به مدیریت منابع آب بپردازیم چون خشکسالی نمی تواند در این مقیاس به منابع آب آسیب بزند. آیا تعداد چاهها تغییر کرده است؟

چاه ها تغییری نکرده است. بعد از اینکه شروع کردیم به پسته کاری و دیدیم که نتیجه آن خوب شد و استعداد منطقه خیلی بالاست، دیگر نگذاشتیم چاه جدیدی حفر شود. یعنی درخواست دادیم و الان مجاز نیست و همان چاههایی که از قبل بوده استفاده می شود. ما در این منطقه بارندگی هایی داریم که مثلاً در ظرف 24 ساعت 35 تا 40 میلیمتر بارندگی می شود که همه اینها سیلاب می شود و می رود تو کویر یا تو رودخانه شور می ریزد. ما می توانستیم از اینها استفاده های خیلی بهینه بکنیم. بندهای خاکی بزنیم و آب را نگه داریم. کارهایی که در همه جای دنیا می کنند. این کارها را انجام ندادیم.





وقتی تعداد چاهای منطقه تغییری نکرده پس میزان برداشت هم تغییر نکرده است؟

تغییر کرده است.



چطوری؟

آن موقع چاه ها حفر شده بود اما استفاده نمی شد. مثلاً اگر برای زراعت هم استفاده می شد یک فصل بود اما الان در تمام طول سال مخصوصاً در فصل نیاز از اول فروردین تا آخر مهر مرتب چاه ها کار می کنند وباغ ها را آبیاری می کنند. پس برداشت خیلی بیشتر شده، در آن موقع برداشت خیلی کمتر بود. چاه ها زده شده بود ولی استفاده نمی شد و اگر هم استفاده می شد یک فصل کوتاه استفاده می شد.



زمانی که شما کارتان را در این منطقه شروع کردید آیا باغ پسته ای هم بود؟

اصلاً نبود. نه تنها باغ پسته نبود بلکه هیچ درخت دیگری هم نبود. مردم منطقه خیلی خرافاتی بودند می گفتند که اگر درختی بکاریم ممکن است بمیریم. یک اتفاقی هم در منطقه افتاده بود، یک شرکتی آمده بود و می خواست کار بکند که شب یکی از مهندسانشان را مار زده بود و تا رسانده بودند بیمارستان فوت کرده بود. این اتفاق خرافات را تشدید کرده بود. من فکرمی کنم که این خرافات که هر کی درخت بکارد می میرد برمی گشت به دامداران منطقه. اونها تشدید می کردند چون اگر آنجا باغ می شد مراتع آنها تأمین نمی شد. آنجا گذرگاهی بود که از طرف سمنان می آمدند و می رفتند به طرف چالوس و طالقان و می خواستند که بیابان بماند که فقط از مراتع استفاده کنند و بین مردم این خرافات را تشدید می کردند.



شما از منابع طبیعی هم زمین گرفتید؟

نه ما زمین و آب را از مالک خریدیم و شروع کردیم. اولین کاری که کردم 100 هکتار زمین خریدم با یک حلقه چاه که 40 لیتر آب بر ثانیه پروانه مجاز داشت و شروع کردم به کاشت پسته که تا 8-7 سال که نتیجه داد تنها بودم و توسعه ندادم. تقریباً تا 7 سال هیچ کس به غیر از من نبود و خودم هم توسعه ندادم . از سال پنجم به بعد که دیدم رشد و توسعه اش خوب است دو حلقه چاه دیگر هم خریدم و توسعه دادم. چاهها متفاوتند. چاه 40 لیتر داریم. 50 لیتر داریم و 30 لیتر هم داریم.




یعنی شما با 120 لیتر بر ثانیه آب 300 هکتار پسته کاشتید؟

بله.



شما یا خانوادتان در رفسنجان هم باغ داشتید؟

بله، اصولاً هر کسی در رفسنجان هست کشاورزه و پسته کاره. کمتر می بینید که کسی در رشته دیگری فعالیت کند.



الان هم در رفسنجان باغ دارید؟

نه دیگه. همه را فروختیم و آمدیم تهران.



در مجاورت و اطراف شما یکسری باغات پسته دیگر هم احداث شده است.

بله، آنها به تشویق من آمدند من همه دوستانی را که داشتیم تشویق کردم. الان آنجا 5000 هکتار باغ پسته هست که متعلق به دوستان ماست. پسته یک محصول پرهزینه و دیر بازده است. شما اگر پسته کار نباشید هرگز تو کار پسته نمی آیید سرمایه گذاری کنید چون شما حداقل باید 20 سال منتظر سرمایه ات باشی. 10 سال که هیچ درآمدی ندارد و فقط هزینه است و 10 سال دوم می خواهید بار اقتصادی بردارید.



یعنی اگر شما تشویق نمی کردید نمی آمدند؟

نه. فکر نمی کنم.



بنابراین تشویق شما منجر به فشار به منابع آبی شد؟

نه. ما در نظر داریم تا 20 هزار هکتار در آنجا پسته کاری کنیم. آبش را هم تأمین می کنیم. ببینید ما یک هیولایی داریم بنام تهران که 15 میلیون جمعیت دارد و تقریباً نصف آبهای ایران را هم می برد. آب بزرگترین سدهای ایران مثل سد طالقان، کرج، لار و لتیان و ... می آید به تهران. آب همه این سدها در نهایت می رود تو فاضلاب که دیگر مصرف بهینه ای ندارد. این پساب به جنوب تهران می رود و از طرف بی بی شهربانو می رود به طرف ورامین که آنجا هم مشکل زا می شود که دولت باید هزینه کند و زمین های آنجا را زهکشی کند. اگر بخشی از این آب را به منطقه زرندیه بدهند ما می توانیم در آنجا پسته را توسعه دهیم. اگر بخواهیم تولید پسته را به رکورد سالهای قبل برگردانیم حداقل برنامه 10 ساله می خواهیم. پسته یک محصول دیر بازده است خیلی زمان، سرمایه و تخصص می خواهد. شما یک ساختمان 50 طبقه را ظرف 2 سال میتوانی بسازی اما یک یاغ پسته باید 20 سال زمان بگذرد تا به اوج باردهی برسد. الان باغ های ما در استان کرمان دارند از چرخه تولید خارج می شوند و فکری برای این موضوع نشده است.





شما دارید در مورد امکانی صحبت می کنید که الان وجود ندارد و معلوم نیست تحقق پیدا کند.

یکی از راه هایی که می خواهیم در آینده داشته باشیم و داریم همین پسابه که خیلی عملیه و شدنیه. 5 سال پیش درخواست دادیم و وزیر نیرو نوشت به مهندسین مشاور برای مطالعه و مهندسین مشاور هم بررسی کردند و گفتند عملی و اجرایی است.این یکی از درخواست های ما بود که پساب تهران را انتقال بدهیم. ما هنوز از منطقه اطلاعات کامل نداریم. درخواست دادیم که یک چاه اکتشافی بزنیم. که اول ببینیم عمق آب چه جوری است. همه اینها دارد مطالعه می شود. یک قسمت مطالعات را دولت انجام می دهد و یک قسمت مطالعات را دادیم به شرکت های خصوصی که به ما بگوید برای تأمین آب این منطقه باید چه کارهایی بکنیم که درآینده مثل رفسنجان نشود.





الان چند باغدار پسته در این منطقه فعال هستند؟ پول این مطالعات از کجا تامین شده است؟

حدود 100 نفر که یک تعاونی دارند بنام تعاونی تولیدکنندگان پسته هامون سبز. هر کس باغ خودش را دارد و عضو این تعاونی هم هست. این تعاونی یک مبلغی را جمع کرده برای مطالعات آب. حدود 200میلیون تومان پول در سه سال هزینه کردیم.یکی از کارهای تعاونی کنترل برداشت آب است که هرکس در حد پروانه برداشت کند. الان هیچکدام از باغداران بیشتر از پروانه برداشت نمی کنند. اگر چاه هایی غیر از کشاورزی باشد و بخواهند در کشاورزی استفاده کنند، همه به وزارت نیرو اعتراض می کنند و وزات نیرو هم جلوگیری می کند.





خود وزارت نیرو مجوز نمی دهد؟

مجوز می دهد اما برای دامداری و به دامداران اجازه نمی دهد که کشاورزی کنند.



برای کشاورزی مجوز نمی دهد؟

نه به هیچ وجه. در این سالهایی که ما آنجا هستیم این اتفاق نیافتاده است. فکر کنم تنها جایی در ایران هستیم که چاه غیر مجاز و چاه قاچاق نداریم.



توسعه پسته در یک منطقه جدید چه موانع و مشکلاتی دارد؟

مشکلات یکی دو تا نیست، خیلی زیاد است. من توصیه می کنم به افرادی که می خواهند پسته کاری بکنند نروند متفرقه 20 هکتار، 50 هکتار، 100 هکتار در کنار محصولات دیگر پسته کاری کنند چون پسته هرگز با محصولات دیگر نمی خورد. مثلاً در قم من رفتم دیدم گندم کاری هست، یونجه کاری هست و کنارش پسته هم کاشته اند. اینها هیچ وقت در هیچکدام موفق نیستند نه در یونجه کاری، نه گندم و نه پسته کاری. پسته کاری زرندیه 5000 هکتار تجمیع پسته است، غیر از پسته هیچ چیز دیگری هم نیست. اطراف ما، هیچ محصول زراعی دیگری نیست. اصلاً آبادی نیست. همش بیابونه. هرچی تو منطقه ما هست پسته کاری است.





پس به نظر شما در یک منطقه جدید باید باغات پسته بصورت مجتمع ایجاد شوند؟

مجتمع در سطح بزرگ، تخصصی، مکانیزه و ماشینی.آن زمانی که ما می خواستیم پسته کاری کنیم یکی از مشکلات آن بود که بعد از 3 سال باید هرس می کردیم و پیوند می زدیم. باید پیوندک پسته را از درختی که محصول می دهد جدا کرده و به درخت جدید پیوندمی زدیم. من باید پیوند را از رفسنجان و کرمان به اینجا منتقل می کردم که اصلاً امکانش نبود. زمان جنگ بود و پروازها کم بود.ماشین 24 ساعت توی راه بود. نگهداری این جوانه ها تا به اینجا برسد و طراوت خودش را حفظ کند و اینجا سبز شود خیلی سخت بود.ما کلمن های یخ می گرفتیم. یه وانت می گرفتیم که عقبش کارگر می نشست و شاخه های حامل جوانه را در مسیر هرس می کرد و جوانه را در یخ نگه می داشت، با این وجود 70 درصد جوانه ها خشک می شدند. اما امروز زمان مناسب است، تکنولوژی بالاست. ما الان در اینجا هم نهال تولید می کنیم، هم پیوندک داریم و هممی دانیم چه واریته هایی بکاریم و چه واریته هایی پیوند بزنیم و چه محصولی بهتر می شود.
الان فاصله ها کم شده است. مثلاً اگر شما بخواهید در قزوین پسته کاری کنید از قزوین تا زرندیه یک نصف روز بیشتر راه نیست. اما آن زمان فقط از رفسنجان و کرمان باید انتقال میدادی.بهتر است هر کسی خواست در یک منطقه جدید پسته کاری بکند سعی کند همه نیازهایش را از همان جا تأمین کند. از جای دیگر نیاورد که مثلا باعث انتقال آفت ها بشود. من در همان سالی که خواستم باغ ایجاد کنم اول یک گلخانه احداث کردم و نهال تولید کردم.




از نظر سازگاری ارقام در منطقه چکار کردید؟

خوب ما بر اساس تجربه ای که داشتیم از پایه هایی استفاده کردیم که می دانستیم. برای پیوندک حتماً باید امتحان می کردیم. اول از پیوندکی که در کل کشور بهترینه و عمومیت داره یعنی فندقی زدیم. 300 هکتار فندقی زدیم. هنوز همه را نگه داشته ام و راضی هستم. 20 سال پیش که ما باغ می زدیم اکبری و احمدآقایی به معروفی امروز نبود. آن موقع رقابت بین فندقی، کله قوچی و بادامی بود، ما بین آنها فندقی را انتخاب کردیم. بعداً 10 هکتار کله قوچی زدیم و بعدش روی احمدآقایی و اکبری کارکردیم. کله قوچی را توسعه ندادم.
در پسته طی یک فصل یا یکسال، دوسال نمی توانید نظر بدهید که اکبری از فندقی بهتره یا نه. من بر اساس یک نسبت ده ساله میگویم از فندقی راضی هستم. اگر محصول دهسال را روی هم بریزیم و مقایسه کنیم فندقی نسبت به احمدآقایی و اکبری قابل قبوله نه اینکه ممتازه بلکه قابل قبوله. یعنی شما از فندقی هر سال 2 تن پسته را می توانید برداشت کنید، آفت ندارد
و ... اما اکبری شاید بتوانی در یک سال 10 تن برداشت کنی اما ممکن است تا سه سال محصول نداشته باشید. اکبری یا احمدآقایی خیلی پسته پر ریسکی هستند، تا جوانند خیلی خوبند اما خیلی زود آثار پیری در آنها ظاهر می شود.





شما چه توصیه ای به کسانی دارید که بخواهند در یک منطقه جدید پسته بکارند؟

توصیه می کنم اگر کسی بخواهد مثلاً 10 هکتار پسته کاری بکند آن را تقسیم بر سه بکند و یک سوم فندقی، یک سوم احمدآقایی و یک سوم اکبری بکارد. من پیشنهاد می کنم پسته های کشیده را بعنوان پایه استفاده کنند، مثل بادامی زرند. پسته های گرد پایه های خوبی نیستند، پسته های گرد رشد خوبی دارند ولی احتیاج به قیم دارند. برای پیوند باید خیلی مطالعه بکنند. ببینید پسته کاری رفسنجان، ورامین، قم یا قزوین هیچکدام ارتباطی بهم ندارند. چون شماپسته کار خوبی در رفسنجان بودی حتماً نمی توانی پسته کار خوبی در ورامین باشی. اولاً پسته کار باید تجربه داشته باشد. مثلاً نحوه آبیاری در جایی که آب شیرینه با جایی که آب شوره فرق می کند، نسبت آبیاری هم متفاوت است. نمی شود یک نسخه برای همه بپیچید. هر واریته ای که می زنید نیاز گرمایی و سرمایی متفاوتی دارد. اینها را باید تجربه نشان دهد. شما باید یکی دو سال محصول برداشت کنید تا بتوانید قاطع نظر دهید.
عملاً انجمن پسته باید مناطق ایران را شناسایی بکند. در ایران خیلی مناطق بکر هست. انجمن به عنوان یک متولی بیاید در جاهایی که قابل کشت و توسعه است پیگیری تأمین آب بکند مثل کاری که آمریکایی هاکرده اند. در انتخاب پایه، انتخاب پیوندک، تولید نهال و تولید پسته کمک بکند. الان سرمایه در ایران خیلی زیاد است، یعنی نقدینگی فوق العاده بالاست و انجمن باید آن را هدایت بکند.
توصیه می کنم که برای پسته کاری در جایی سرمایه گذاری کنند که دور از آبادی باشد. هرچه پرت تر و دور تر باشد بهتر است. اگر در روستاها باشد بالاخره روستاها آلودگی خاص خودشان را دارند، اگر گندم کاری دارد حتماً اذیت میکند، اگر درختکاری داشته باشد آفت هایش اذیت می کند. اینکه متفرقه بروید و جایی در روستا 50 هکتار بخرید، درآینده مشکلات خاص خودش را دارد و من تشویق نمی کنم. منطقه ما هم بیابان بود و ما آبادی بردیم. ما از صفر شروع کردیم، آباد کردیم، درست کردیم، درخت کاشتیم، خانه درست کردیم. همه چیز را خودمان بردیم، نه آب بود، نه برق بود و نه جاده، همه اینها را ما خودمان درست کردیم.





با رابطه؟

نه، با پول شخصی. حتی جاده خاکی را ما آسفالت کردیم تا جاده اصلی. آباد کردن سخته اما ما کرمانی ها صبر و تحمل زیادی داریم. وقتی شما ده سال بتوانید برای یک محصول صبر کنید، این خودش حوصله می آورد، خودش باعث می شود تحملت بالا برود. در پسته ما می دانیم هزینه ها چقدر است اما نمی دانیم درآمدمان چقدر است. همه محصول ما ممکن است در عرض 5 دقیقه سردی هوا یا گرما یا عوامل غیر مترقبه دیگر مثل تگرگ و باران از بین برود و 3-2 سال ممکن است درآمدی نداشته باشید اما همه هزینه ها سر جاشه، هیچ وقت نمی توانید آب را قطع کنید، کود ندهید و این یک توکل عجیب می خواهد. ما در کار پسته با خدا معامله می کنیم. باید ایمان داشته باشید تا موفق شوید.





عملاً اتفاقی که افتاده آن است که مردم سرمایه گذاری می کنند و تازه بعد از 10 سال نتیجه کار را می بینند.

مشکل مملکت ما همین است. ببینید در آمریکا همه چیز ثبت شده و شما اگر بخواهید در آنجا پسته بکارید به شما می گویند چه پایه ای بکار و چه پیوندی بزن و چقدر محصول برداشت خواهی کرد. در ایران هرجا که پسته کاری شده افرادی مثل من رفته و سرمایه گذاری کرده اند. بعضی از دوستان ما رفتند در سمنان و بعد از 5-4 سال و صرف هزینه های سنگین دیدند منیزیم آب بالاست و درختان خشک شدند. یا مثلاً یکی از دوستان رفتند ارزوئیه و سرمایه گذاری کردند و بعد دیدند در آنجا سرمای زمستان تأمین نمی شود. دیدند درختان رشد میکنند ولی محصول نمی دهند.
تحقیقات نشده و مطالعه نشده است. اینجا باید شانسی بروی و امتحان کنی، یا مثل من که گرفت یا یکی که رفت سمنان و نگرفت، یا شیراز که نگرفت. همه اینها را باید از صفر شروع کنید. آموزشی هم نیست. برای پسته کاری در ایران باید توانایی انجام همه کار را خودت داشته باشی. در آمریکا وقتی شما می خواهید بروید در کار پسته، مثل این می ماند که از بورس یک سهمی را می خرید. یعنی شما کاری به هیچی ندارید و همه کارها را شرکت های تخصصی انجام می دهند. اما در اینجا کارهای کشاورزی را خودت باید مدیریت کنی و کنترل کنی که چی بکاری، کی آب بدهی، کی کود بدهی، اینها در ایران برنامه ریزی شده نیست. یعنی ما شرکت تخصصی نداریم که 30-20 جوان تحصیل کرده بیایند و فقط روی آفات کار بکنند.





آیا مردم استقبال می کنند، اعتمادمی کنند؟

بله، باید شرکت ها یک پشتوانه قوی مثل بیمه داشته باشند که اگر آفاتی داد مسئول باشد و جبران خسارت بکند.



اجازه دهید در مورد پسته ارگانیک که شما تولید می کنید صحبت کنیم. چند هکتار باغ ارگانیک دارید؟

200 هکتار باغ پسته ارگانیک داریم.



از کجا تاییدیه گرفته اید؟

از BCS آلمان. سه سال تحت پوشش بودیم و بعد از سه سال کارشناسان شرکت به ما تاییدیه دادند که هر سال باید تمدید شود.



باغ پسته ارگانیک شما در مجاورت 5000 هکتار باغات مجتمع منطقه قرار دارد، چطور می توانید اصول تولید ارگانیک را حفظ کنید؟

تلاش ما این است که کل 5000 هکتار را ارگانیک کنیم. ما از کود شیمیایی خیلی کم استفاده می کنیم. در تولید ارگانیک مسئله این نیست که از کودهای شیمیایی یا سموم استفاده نکنیم بلکه باید از کودها و سموم مجاز استفاده کنید. در این رابطه سموم دفع آفات سبز، زرد و قرمز داریم که از سموم قرمز نباید به هیچ عنوان استفاده کرد اما از سموم سبز و زرد می توان استفاده کرد.





در ایران این آفتکش های سبز تولید می شود؟

بله.



در سطحی هست که نیازهای شما را برطرف کند؟

بله.



مگر ما در ایران چقدر باغ ارگانیک داریم؟

امروز دنیا کوچک شده، شما هر چیزی که بخواهید در اینترنت می توانید بخرید. الان اینجا در خود ایران هم تولید می شود. تا حالا ما به مشکل برنخوردیم و همواره از آفتکش بیولوژیک استفاده می کنیم. چند ساله که دو شرکت در ایران داریم که حشراتی که پسیل ها را می خورند تولید می کنند، مثل کفشدوزک و سالی 3-2 میلیون از اینها را در باغات آزاد می کنیم.





از هیچ نوع آفتکشی استفاده نمی کنید؟

تا حالا نیاز نشده است. یکی از خواص بسیار خوب واریته فندقی این است که خیلی در مقابل آفات مقاوم است. خیلی مشکل است که اکبری و احمد آقایی را ارگانیک بکنید.



اما باغ های مجاورتان از سموم آفتکش خطرناک استفاده می کنند.

آفتکش های خطرناک و آفتکش های قرمز را ما در هیچکدام از باغات زرندیه استفاده نمی کنیم.



چرا استفاده نمی کنید؟

چون نیاز نیست. زرندیه منطقه بکری است و آلودگیش خیلی کم است. ما اگر بتوانیم این قرنطینه را حفظ کنیم که از سم های قرمز و سم های ممنوعه استفاده نشود تا زمانی که استفاده نشود شما می توانید ارگانیک را حفظ کنید. اما یک بار اگر استفاده کنید همه پارازیت ها را از بین می برد. در آنجا کشاورزها اتحاد خوبی با هم دارند، آنجا کسی از سموم ممنوعه استفاده نمی کند.





چطور 100 نفر باغدار را کنترل می کنید؟  

در آنجا به صورتی که در کرمان و رفسنجان است سمپاشی نمی کنند. تعاونی یک دفتر خدماتی دارد که منطقه را پوشش می دهد و تشخیص می دهد که چه آفاتی دارد و از چه نوع سمی باید استفاده کند. به هیچ وجه آفتکش قرمز را توصیه نمی کند.





برای کوددهی چطور عمل می کنید؟

اطراف ما کودهای دامی خیلی فراوان تر و ارزان تر تأمین می شود تا کودهای شیمیایی. قبلا دولت به کود شیمیایی سوبسید می داد و به کودهای حیوانی سوبسید نمی داد. الان سوبسید ها برداشته شده و کودهای شیمیایی الان هر کیلو 2000 تا 2500 تومان است در صورتی که کودهای حیوانی خیلی ارزان است و دامداری ها در سیلوهای ما کودهاشان را می ریزند و 6 ماه بعد پولشان را می گیرند.



شما فقط کود حیوانی به باغات می دهید؟

اکثریت کود حیوانی می دهیم. خودمان کمپوست تولید می کنیم که خیلی خیلی ارزش غذایی مناسبی دارند و قیمتش هم مناسب است و به باغدارها توصیه می کنیم که استفاده کنند. این کودها را در سیلوها ورمی کمپوست می کنیم بعد استفاده می کنیم.



نکته مهم در مورد کود دامی آن است که تغذیه دام هم ارگانیک باشد.

دقیقاً درسته. باید کود دامی را استفاده کنید که از آنتی بیوتیک استفاده نکرده باشد.



درمورد بازاریابی این محصول چکارکرده اید؟

اینقدر تولید ارگانیک کم و اینقدر متقاضی ارگانیک زیاد است که شما نیازی نیست دنبال مشتری بگردید کافی است که محصول استاندارد ارگانیک را داشته باشید. ما هر سال در نمایشگاه بین المللی محصولات ارگانیک که در آلمان است شرکت می کنیم. آنجا از ما درخواست محصول می کنند. اما محصول شما، هم باید گواهی داشته باشد و هم باید بتواند در آزمایشات جواب بدهد. در واقع اول از شرکت گواهی دهنده استعلام می کنند و بعد نمونه برداری می کنند و می دهند آزمایشگاه و مقدار و میزان سموم مجاز را چک می کنند. پسته ارگانیک را فقط اروپایی ها می خرند. درخواست از ژاپن هم داریم اما محصول نداریم که بهشان بدهیم.





چند تن پسته ارگانیک تولید می کنید؟

پارسال نزدیک 400 تن داشتیم.



قیمت محصول ارگانیکی که شما تولید می کنید نسبت به پسته های دیگر فرق می کند؟

ارزش محصولات ارگانیک با محصولات معمولی بین 30 تا 300 درصد گرانتر است. محصولاتی مثل خیار و گوجه که فصلی هستند 30 درصد گرانترند. محصولاتی مثل پسته، گردو یا فندق که محصولات باغی هستند و 3-2 سال زمان می برد حدود 2 برابر گرانتر است.





این باید شما را تشویق کند که سطح باغات ارگانیک را بالا ببرید.

بله همه باغات خودمان و اطرافیان را داریم ارگانیک می کنیم. همه مالکین منطقه علاقمند شده اند که محصولشان را ارگانیک کنند. در رفسنجان و کرمان نمی شود این کار را کرد.



هزینه پسته ارگانیک نسبت به پسته معمولی چه فرقی دارد؟

حدود 30 درصد بیشتر از باغ معمولی است. افت محصول هم پیدا می کنید چون نتیجه ای که از سم می گیرید از آفت کش بیولوژیک نمی گیرید. در این روش خیلی موفق باشید 70 درصد نتیجه می گیرید.



نظرات (1)

This comment was minimized by the moderator on the site

خدا قوت

علیرضابارانی
هنوز نظری ارسال نشده است

  1. بهتر است نام و نظر خود را فارسی تایپ کنید
پیوست (0 / 3)
انتشار موقعیت