قبل از هر چيز تأكيد مي‌كنم كه من تجربه خودم را درمورد مشاهداتم راجع به باغات مربوط به خودم ذكر مي‌كنم. در اين راستا سه نكته براي من برجسته‌تر بود:

   ماهنامه شماره 45 - اسفند 98 و فروردین 99

1-  يك سال در ميان شدن محصول

آنچه امسال خيلي براي من جالب بود آغاز آن مربوط به سال 1398 نيست، مربوط به تأثير اقليم و بى‌نظمى‌هاى ايجادشده در سال‌هاى 1396 و 1397 است که باعث شد در سال 1397 درختان پسته وارد يک فاز رويشي بسيار قوي شوند و محصول را حذف كنند؛ به همين دليل در سال بعد يعنى 1398 وارد فاز زايش شدند، اما رويش قابل توجهى نداشتند. همين موضوع و ضعف حاصل از محصول منجر شد كه گَرْ سالم و ماندگار يا همان جوانه زايشى كمترى براى سال آتى توليد شود و اين به آن معناست كه سال 1399 مجدداً اُفت محصول شديدى خواهيم داشت.

به اعتقاد من تنش سرما و گرما كه در بهار 1397 روى داد يكى از علل عمده اين جريان بود، به‌گونه‌اى كه صبح و شب سرد بود و ظهر گرم مي‌شد. اين موضوع باعث شد مقدار غيرمتعارفى از دانه‌هاى خوشه‌هاي درختان پسته ما بريزد و همين حذف خوشه‌ها در ابتداى سال باعث تقويت رشد زايشى و رويش شديدتر شاخه و برگ درختان پسته شد و جمع اين علت با گرماى نه چندان شديد در تابستان دليلى بود كه باغات نسبت به سال‌هاى قبل شاداب‌تر و سرسبزتر، اما فاقد محصول باشند. علاوه بر‌ اين، شك اين وجود داشت كه انگار تعدادى از جوانه‌هاى زايشى (گَرْ) به رويشى (تركه يا مَرْ) تبديل شدند.

ما حدود 25 سال است كه محصول‌مان را کال مي‌چينيم و به‌همين علت باغ‌ها هر ساله بَر شده‌بودند؛ به‌عبارت ديگر، چون کال چينى مي‌كنيم درصد اُفت محصول يا همان سال‌آورى به مرور ساليان کمتر شده‌بود.

در کال چيني اُفت محصول کم مي‌شود و در باغاتي که طبق يک روال مشخص کارشان را جلو مي‌برند، يعني يک آبيارى و خاك‌ورزى و اصلاح خاك و مبارزه با آفت و کوددهى  منظم و مشخصي را انجام مي‌دهند و به بيان ديگر، طبق يك روال ثابت در باغ خرج و هزينه مي‌شود و باغ‌ها در مقاطع فشار اقتصادى رها نمى‌شوند، باردهى هم يک روال مشخص پيدا مي‌كند.

تفاوت سال پرپسته وسال كم پسته ما در بسيارى مناطق 18.5درصد شده‌بود، در حالى كه اگر پسته رسيده مي‌چيديم، اُفت محصول سال ناآور نسبت به سال آور، خيلى بيشتر مي‌بايست باشد.

پسته کال وقتي که از درخت چيده مي‌شود باعث مي‌شود که درخت زودتر آزاد شود؛ مثل مادر بارداري که ضعيف است و بچه را زودتر به دنيا مى‌آورند و داخل دستگاه مي‌گذارند که هم مادر سالم بماند و هم بچه! وقتي که ما در کرمان دچار بحران آب هستيم و دور آب طولانى مدت است و درخت‌ها در هر 60 روز يک دفعه در تابستان آب مي‌خورند، از زمانى كه ما شروع کرديم به کال چيدن يعني اينکه آن ميوه را زودتر از درخت گرفتيم، به درخت کمتر فشار آمده و درخت فرصت نوسازي بهتري پيدا کرده‌است. بنابراين، ما هر سال يک اُفت مشخص در محصول داشتيم و سال‌آوري ما مشخص بود. بهار سال 1397 نظم کار من را بهم ريخت! در منطقه ما باغاتي بودند که از يک تلمبه شش دانگي در هر روز فقط يک وانت پسته چيدند و يا فقط به اندازه يك صندوق عقب پيکان! همان تلمبه شش دانگي که روزي چند سرويس كاميون بنز به باغ مي‌رفت و پر بيرون مي‌آمد.

تغيير اقليم باعث شد که نظم باغات به‌هم بخورد. در اين شرايط اُفت باغات زياد شده و تا زماني که باغات دوباره به حالت عادي برگردند زمان مي‌برد؛ يعني يک سال به شدت به فاز رويش مي‌روند و سال بعد به فاز زايشي وارد مي‌شوند. قبلاً هم همين‌طور بود، اما نه با اين فاصله و تفاوت درصد شديد.

هرچه سال پسته خوب باشد، چون كه توليد سال ناآور يا همان سال كم پسته خيلى كم شده‌است، در نتيجه متوسط و معدل توليد در يك بازه چند ساله پايين آمده‌است. شدت سال‌آوري آن‌چنان زياد شده‌است كه انگار يك سال صد است و يك سال نزديك صفر، آن‌هم با توجه به اين هزينه‌ها. من فكر مي‌كنم دوباره چند سالى طول خواهد كشيد تا باغات جاي خودشان را بگيرند. كمك آب و هوا و اقليم هم علاوه بر كار و رسيدگى بايد وجود باشد. يعنى كشاورزان اينچنينى يك سال پول دارند يك سال تقريباً هيچى ندارند و درآمد يك سال در ميان شده است.

اگر همه جا روال چنين باشد نگاه اقتصادى ما هم بايد با سرعت بيشترى متحول شود؛ اين مطلبى كه مي‌خواهم بگويم مطلب جديدى نيست، اما ديگر خيلى جدى شده و شوخى بردار نيست؛ به نظر من كشاورزانى كه شرايط مشابهى دارند، با اين همه هزينه و ريسكى كه توليد پسته با آن دست به گريبان است، ديگر به طور جد بايد به فكر ايجاد درآمدهاى جديد و موازى باشند و همه تخم مرغ‌هايشان را در سبد باغدارى پسته نگذارند.

در همين استان خانواده‌ها و همچنين جوامع و شهرهاى كوچكى هستند كه به جز پسته هيچ درآمد قابل توجه ديگرى ندارند. اگر روال آورده پسته هر روز تحت تأثير ريسك جديدى باشد آينده اينها چه مي‌شود؟ چه فشار و چه هزينه اجتماعى گزافى داشته و خواهدداشت؟

به هرحال، با توجه به جمع عوامل از تغييرات اقليمى گرفته تا وضعيت كمبود آب و نگرانى از وضع قوانين سخت‌گيرانه جديدتر و هزينه‌ها و مسائل كارگرى و ناكارآمد بودن سموم و همه و همه، ريسك توليد پسته نسبت به قديم زياد شده، قبلاً هم ريسك داشته و بى‌دليل نيست كه قديمي‌ها باغ را پنج ساله اجاره مي‌كردند، اما اين ريسك آنقدر زياد شده كه فكر كنم ديگر پنج ساله هم كم است.

2- اثر گوگرد روى شيره خشك

به نظر من، گوگرد به ميزان زيادى روي پسيل يا همان شيره خشك اثر داشت. من گوگرد را به صورت محلول نمي‌پاشم. يک دستگاه گوگردپاش خشک ساخت تركيه خريدم. ابتدا توربوفن جلو مي‌رود و آب خالى مي‌پاشد و درخت‌ها را خيس مي‌کند و بعد بلافاصله با تراكتور بعدى گوگرد خشک ميكرونيزه را به درخت‌هاى خيس‌شده مي‌پاشيم. من با اين روش از گوگرد اثر خوبي ديدم. مضاف بر اين، خرابى پمپ‌ها به دليل حذف گوگرد از آب و همچنين صرف نيرو خيلى كم شد و ظاهراً به‌نظر مي‌رسد كه زمان اثر تصعيد استفاده از گوگرد به‌صورت جدا از آب، بيشتر هم بود.

3- رشد اهميت پسته فندقى

مورد ديگر اينكه امسال در بازار پسته هم اتفاق جالبي افتاد؛ درصد اُفت قيمت فندقي نسبت به اکبري کمتر بود. خود من سعى داشتم باغات را به سمت پيوند احمدآقايي و اکبري ببرم.

امسال خارج از روال سابق، من اکبري‌ها را رسيده چيدم و ديدم پوست آنها به اصطلاح پرکلاغي شد و آن پوست سفيد زيبا را به ما نداد.

با اين مطلبى که در مبحث قيمت پيش آمد و همچنين مسائل تغييرات اقليمى و بعضى محاسن واريته فندقى در اين شرايط، فكر مي‌كنم بايد در تأكيد بر تغيير واريته از فندقى به ارقام ديگر، با توجه به هزينه‌هاى مالى و زمان‌بَر بودن اين كار، تأمل و تجديد نظر كنم.

كار قديمي‌ها هيچ وقت بى‌حكمت نبوده و حتماً دلايل و تجاربى داشته‌اند كه اين همه روى پسته فندقى سرمايه‌گذارى كرده‌اند.