فهرست مطلب

 

تاريخچه بيمه باغهاي پسته در ايران

ماهنامه شماره 45 - اسفند98 - فروردین99 

بيمه باغ‌هاي پسته در اوايل دهه 60 شمسي در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رسيد و قانون‌گذاري شد. اين بيمه در منطقه استان کرمان در سال 79 کليد خورد، ولي در سطح خيلي کم، به‌طوري که در تمام استان زير هزار هکتار باغ زير پوشش بيمه رفت و کليه کارها در رابطه با بيمه‌گري و ارزيابي را کارشناس شعبه بانک کشاورزي انجام مي‌داد؛ ديگر هيچ‌کسي در هيچ رابطه‌اي دخيل نبود. اين کار در سال‌هاي 79، 80 و 81 به همين روال ادامه داشت تا اينکه در سال 82 صندوق بيمه در بانک کشاورزي براي خودش يک عامليت پيداکرد؛ مستقل نشد، ولي عامليت پيدا کرد که دفتر کارش جدا شود، کارگزار بگيرد و با بيمه‌گر و ارزياب شروع به کار کند.

از سال 82 که اين بيمه شروع به کار کرد يک عموميت در بين کشاورزها پيداکرد، خصوصاً براي تمام محصولات کشاورزي علي‌الخصوص پسته با استقبال بسيار بالايي روبه‌رو شد. دليلش هم اين بود که از حق بيمه پرداختي 10 درصد را کشاورز پرداخت مي‌کرد و 90 درصد بقيه را کمک دولت پشتش بود. همين روال ادامه داشت و با توجه به حق بيمه پرداختي که کشاورز در رابطه با خسارت داشت، يک کمک در رابطه با هزينه توليد به کشاورز انجام مي‌شد. ولي با گذشت اين شانزده سال نقش دولت در پرداخت حق بيمه در رابطه با هزينه توليد سال به سال کمرنگ‌تر شد. در حال حاضر سهم دولت در پرداخت حق بيمه بين 30 تا 35 درصد شده‌ و فشار بار حق بيمه روي کشاورز بالاتر رفته‌است. در سال‌هاي اول باتوجه به شرايطي که وجود داشت دو نمونه بيمه انجام مي‌شد يکي بيمه عمومي و ديگري بيمه تکميلي. کشاورز براي يک باغ خودش فقط از بيمه عمومي و يا فقط از بيمه‌نامه تکميلي مي توانست استفاده کند. بيمه عمومي عوامل خطر تحت پوشش کمتري نسبت به بيمه تکميلي شامل مي‌شد. در رابطه با بيمه عمومي، زلزله، سرما و يخبندان، طوفان و بارندگي‌هاي بي‌موقع در زمان تلقيح جزو عوامل اصلي بود و علاوه بر عوامل تحت پوشش بيمه عمومي عوامل عدم تأمين نياز سرمايي، نوسانات دمايي و گرمازدگي ميوه مربوط به بيمه تکميلي نيز شامل خسارت مي‌شد. اين روال تا سال‌هاي 92، 93 ادامه داشت.

لازم به ذکر است که در سال 89 يک سامانه جامع بيمه از طريق صندوق بيمه کشاورزي راه اندازي شد. اين سامانه جامع به گونه‌اي بود که تمام اطلاعات کشاورز در آن ثبت مي‌شد، نقشه باغات و اسم باغ مشخص بود. بنابراين، ما از سال 89 تا به امروز مي‌توانيم سابقه کشاورز را با يک کد ملي دربياوريم و بدانيم ايشان در هر سال چه مقدار از سطح بيمه بوده و پرداختي‌ و دريافتي‌اش چقدر بوده‌است.

بيمه عمومي و بيمه تکميلي تا سال 92، 93 ادامه داشت و از سال زراعي 93-94 به بعد بيمه باغات پسته بر اساس بيمه پايه و بيمه الحاقي اجرا شد؛ يعني وقتي خسارت انجام مي‌شد، کارشناس‌ها بازديد مي‌کردند و غرامتي در رابطه با بيمه تکميلي‌ منهاي پوشش و سپس پرداخت مي‌شد، اما تا 20 درصد خسارت برعهده کشاورز بود. در سال 95 منهاي پوشش، منهاي 20 بود؛ يعني اگر کشاورز متحمل 60 درصد خسارت شده بود، منهاي 20 مي‌شد و چهل درصدش پرداخت مي‌شد. از سال 97-98 بخش پوششي برداشته‌شده، ولي پوششي تا سال ماقبلش اعمال و اجرا شد.

در گذشته مي‌گفتند با توجه به شرايطي که داريم خسارت تا 20 درصد به عهده بيمه‌گذار است، ولي از 20 درصد به بالا را بيمه پرداخت مي‌کرد! يعني اگر کشاورزي 100 درصد هم خسارت مي‌خورد منهاي 20 مي‌شد و 80 درصد خسارت پرداخت مي‌شد؛ در حالي که تعرفه بر اساس 100 درصد خسارت گرفته شده‌بود. با توجه به شرايط و مشکلاتي که ما در بخش توليد پسته داريم، بيمه کشاورزي طبق روال در 16 سال گذشته، هر سال خسارت به کشاورز پرداخت کرده‌است.

از معضلات بيمه کشاورزي اين بوده‌است که اولاً سيستمي دولتي بوده و ثانياً هر سال به کشاورز خسارت پرداخت کرده‌است! اگر در سال‌هايي که خسارت خيلي پاييني رخ داده و در حد ناچيز بوده به کشاورز پولي پرداخت نمي‌شد و اين فرهنگ جا افتاده بود، شايد بيمه کشاورزي در سال‌هايي که بيشترين خسارت وجود داشت، مي توانست يک مقداري از هزينه واقعي خسارت را پرداخت کند. توجيه بيمه کشاورزي اين است که مي‌گويد من هزينه توليد محصول را پرداخت مي‌کنم. امسال بيمه تکميلي (1) تعرفه‌هايش بالا است و پرداخت خسارتش هم واقعي است، ولي کشاورزان خيلي استقبال نکردند. در بيمه‌نامه پتانسيل توليد گزينه يک 300 کيلوگرم است، گزينه دو 500 کيلوگرم، گزينه سه 800 کيلوگرم، گزينه چهار 1000 کيلوگرم، گزينه پنج 1200 و گزينه شش 1500 کيلوگرم است و مبناي محاسبه هم هزينه توليد براي هر گزينه است که انجام مي‌شود و خسارتش پرداخت مي‌کنند.

در سه سال گذشته با توجه به شرايط و سختگيري‌هاي انجام شده بايد حتماً خسارتي حادث شده‌باشد تا ما بتوانيم تأييديه و مجوز پرداخت خسارت را بگيريم و اين‌طور نيست که هم به خسارت خورده و هم خسارت نخورده بيمه پرداخت داشته‌باشد! بر اساس آمار دريافتي هواشناسي حتماً بايد آن عواملي که ما داريم در زمان فنولوژي گياه حادث شده‌باشد.

روند تعيين خسارت

بيمه‌گري معمولاً از 30 مهرماه با پايان بيمه‌نامه سال قبل شروع مي‌شود؛ يعني از اول آبان شروع مي‌شود و تا اول دي ماه ادامه دارد. ولي طبق روالي که بين کشاورزها وجود دارد، معمولاً بيمه کردن را از 15 آذر شروع مي‌کنند و تا 15 بهمن ماه ادامه دارد و بيمه‌نامه تمديد مي‌شود. تا سه سال قبل بيمه‌گر مي‌بايست بازديد انجام دهد تا ميزان پتانسيل توليد باغ مدنظر را نسبت به هکتارش بگيرد و سپس گزينه مربوطه را مشخص کند؛ به‌عنوان مثال، کارشناس پتانسيل توليد را هزار کيلو تعيين مي‌کرد و مي‌گفت باغ شما در حد گزينه چهار است و کشاورز از گزينه چهار به بالا را ديگر نمي‌توانست بيمه کند. ولي اين اختياري بود و با يک توضيح کارشناس بيمه‌گر مي‌توانست به درخواست کشاورز گزينه کمتري را انتخاب کند.

از سه سال گذشته تا امروز بيمه‌نامه به‌صورت خود اظهاري شده‌است. مثلاً کشاورز مراجعه مي‌کند و مي‌گويد من 3 هکتار باغ دارم که در دو قطعه است و حدود اربعه باغ را اعلام مي‌کند و گزينه مورد نظرش را از نظر پتانسيل توليد انتخاب مي‌کند. گزينه ها از 1 تا 6 هستند و از 300 تا 1500 کيلوگرم را پوشش مي‌دهند و کشاورز بر اين اساس حق بيمه را پرداخت مي‌کند. پس از اتمام بيمه‌گري کار ارزيابي شروع مي‌شود. در حال حاضر ارزيابي بر دو مبنا شده‌است؛ يکي پايش و فنولوژي و دوم بر اساس پيوست فني.

در بحث پايش و فنولوژي، روند چرخه گياه از زماني که درخت خواب است و بعد که تورم جوانه پيدا مي‌کند شروع مي‌شود و به شش مرحله تقسيم مي‌گردد؛ يکي مرحله جوانه، دوم مرحله گلدهي، سوم مرحله رشد رويشي، چهارم مرحله رشد ميوه، پنجم مرحله برداشت، ششم مرحله پس از برداشت. کارشناسي که به عنوان پايشگر انتخاب مي‌شود و شروع به کار مي‌کند بايد از زماني که درخت هنوز در خواب کامل است کارش را شروع کند و تا روز پس از برداشت که برگ درخت ريزش مي‌کند باغ را پايش نمايد.

پايش بر اساس 4 درصد از منطقه همگن است که مرز هر منطقه همگن بر اساس ميزان هر دهستان انتخاب مي‌شود؛ مثلاً براي منطقه انار سه بخش وجوددارد: بياض، مرکزي و قسمت حسين آباد است؛ همگن‌هايش را انتخاب مي‌کنند و کارهايش را انجام مي‌دهند.

4 درصد که هم از نظر سطح و هم از نظر تعداد باغ ميانگين آن منطقه باشد؛ مثلاً اگر 500 قطعه با 1000 هکتار باغ وجودداشته‌باشد ما بايد 40 هکتار با بيست قطعه را انتخاب کنيم که اين شش مرحله پايش بر اساس زمانبندي انجام مي‌شود. در نمونه‌گيري‌ها از باغ، براي زير يک هکتار سه نمونه از باغ گرفته مي‌شود؛ دو هکتار، پنج نمونه از دو تا هشت هکتار، هشت نمونه و از هشت هکتار به بالا هم به ازاي هر هکتار يک نمونه اضافه مي‌شود.

روال قديم در چهار سال گذشته به اين‌صورت نبود و هر باغي به‌طور مجزا بازديد مي‌شد و درصد خسارت و سوء مديريتش اعمال مي‌شد و به اين کار بازديد ارزيابي انفرادي مي‌گفتند، ولي در حال حاضر بازديد ارزيابي بر اساس مناطق همگن اعمال مي‌شود.

اگر يک باغ وجودداشته باشد که با مناطق همگن ديگر اختلاف سطح داشته باشد يا کشاورزش هر سال در رابطه با بيمه حساسيت دارد، اين باغ بر اساس موردي پايش مي‌شود و در زمان برداشت کيل‌گيري مي‌شود و بر اساس همان درصد خسارتي که جداگانه از منطقه درمي‌آيد به او پرداخت مي‌شود. باغ‌هاي بالا 20 هکتار هم جداجدا پلاک‌گذاري، نمونه‌گيري و کيل‌گيري مي‌شوند و در صورت خسارت درصدشان پرداخت مي‌شود.

در رابطه با پيوست فني، مناطق تقسيم‌بندي مي‌شوند و به کارشناسان داده مي‌شود. در پيوست فني تعيين و تشخيص چهار مورد بسيار مهم است: 1- مساحت باغ و حدود اربعه؛ 2- مالکيت؛ 3- پتانسيل توليد؛ 4- سوء مديريت.

اين کارها تا سه سال قبل توسط بيمه‌گر انجام مي‌شد، الان در تابستان توسط کارشناس فني انجام مي‌شود. سوء مديريت آيتم‌هاي مختلفي دارد و بر اساس 7 آيتم است که آيتم‌هاي مهم و اصلي آن بر اساس آب آبياري، تغذيه، بهزراعي، مديريت آفات، بيماري‌ها و علف‌هاي هرز و مديريت کف باغ اعمال مي‌شود که معمولاً سوء مديريت را حداکثر تا 30 درصد مي‌توانيم اعمال کنيم که پرداخت نشود! البته خسارت پرداختي نسبت به هزينه‌هاي واقعي توليد هزينه بالايي نيست.

حق بيمه و پرداخت خسارت

يک مشکل اساسي که ما با آن مواجه هستيم اين است که براي هر باغ بعضي از عوامل خسارت را به‌صورت تکي نداريم تا بيمه‌شونده بتواند براي خودش آيتم انتخاب کند.

در حال‌حاضر، عوامل خسارت تحت پوشش در بيمه پايه شامل حوادث فاجعه‌آميز مي‌شود. حوادث فاجعه‌آميز آنهايي هستند که يک عامل خسارت به تنهايي باعث خسارت تا 70 درصد در کل شهرستان شود. بيمه تکميلي در حاضر تمامي آيتم‌هاي عامل خسارت از جمله: سيل، زلزله، طوفان، تگرگ، باران‌هاي بي‌موقع زمان تلقيح، گرماي زمان تلقيح، نوسانات دمايي، عدم تأمين نياز سرمايي و گرمازدگي ميوه مي‌شود.

در رابطه با ميوه‌هاي سياه ريشه و سردرختي‌ها مثل بادام، بيمه‌نامه تک خطر و يک بيمه نامه الحاقي وجود دارد. در بيمه نامه تک خطره فقط در رابطه با بادام که مثال مي‌زنم تنها عامل سرمازدگي در آن لحاظ مي‌شود.

در مورد پرداخت خسارت، اگر يک باغ يک هکتاري 100 درصد آسيب ديده‌باشد و باغدار گزينه 6 را انتخاب کرده‌باشد و آن خسارت 100 درصدي در منطقه همگن عموميت داشته‌باشد و سوء مديريتي رخ نداده‌باشد بر اساس تعهدي که در سال بسته مي‌شود مبلغ خسارت پرداخت مي‌شود و هر سال عدد متفاوتي است. مثلاً اگر گزينه 6 برابر با پرداخت 12 ميليون تومان براي يک هکتار باشد، به‌طور کامل به کشاورز پرداخت مي‌شود.

اما اين‌طور نيست که اگر يک هکتار پتانسيل توليد 1500 کيلوگرم پسته داشته باشد و ارزش اين مقدار پسته 150 ميليون تومان باشد در صورت بروز خسارت قرار باشد مبلغي بيش از 12 ميليون تومان به باغدار پرداخت شود. اگر بخواهيم بر اساس گزينه واقعي بيمه کنيم، خيلي کشاورزها با آن کنار نمي‌آيند و حق بيمه نمي‌دهند.

حتي در اين شرايطي که باغداران دارند محصول به اين گران قيمتي، کيلويي 100 هزار تومان، مي‌فروشند باز هم حاضر نيستند حق بيمه بيشتري بپردازند. شايد 4 تا 5 درصد از کشاورزها حاضر باشند يک گزينه حق بيمه واقعي را پرداخت کنند تا درصد واقعي خسارت را بگيرند.

اگر اين کار فرهنگ‌سازي مي‌شد خيلي خوب بود. مثلاً کشاورز 5 ميليون تومان بر اساس گزينه واقعي، زمين‌هايش را بيمه مي‌کرد. بعد در رابطه با خسارت مثلاً 75 ميليون تومان دريافت مي‌کرد. البته اين ضريبش 1 به 15 است؛ يعني در 15 سال گذشته يک‌بار اين اتفاق افتاده و يک فاجعه آمده که 100 درصد خسارت زده‌است.

در حال حاضر، فکر مي‌کنم هزينه جاري باغ پسته در هر هکتار 10 ميليون تومان در نظر گرفته شده‌است و بيمه مي‌گويد ما هزينه توليد باغدار را مي‌دهيم، نمي‌گويند ما هزينه پسته خسارت خورده را مي‌دهيم.

در بيمه کشاورزي فرهنگ‌سازي نشده و کشاورز اگر هر سال خسارت به او پرداخت نکنيم سال بعد نمي‌آيد زمينش را بيمه کند. طبق روال سال‌هاي گذشته تا به امروز، در کل ايران هر سال محصول پسته خسارت دريافت کرده‌است. مثلاً يک ماشين در يک عمر 30 ساله به فرسودگي مي‌رسد، مالک 30 سال بيمه مي‌خرد. شايد مالک 4 دستگاه ماشين هم داشته‌باشد و انگار 120 سال دارد حق بيمه پرداخت مي‌کند و شايد از هيچ‌‌يک از بيمه نامه‌هايش استفاده هم نکند. ولي کشاورزي که به بيمه مراجعه مي‌کند و بيمه مي‌خرد از الان براي خسارت دريافتي سال بعدش برنامه‌ريزي کرده‌است.

در رابطه با بيمه باغ‌هاي پسته کارهاي زيادي انجام شده‌ و کارشناس‌هايي کار کردند که اکثراً خبره هستند و قريب به 70 درصد از آنها اکثراً خودشان کشاورز و کشاورززاده هستند و دردهاي کشاورزي را مي‌شناسند، ولي بعضي اوقات يکسري محدوديت‌هايي پيش مي‌آيد که کارشناس واقعاً نمي‌تواند آنچه را که حق واقعي کشاورز است را پرداخت کند. و يک مشکل اساسي که ما در بيمه داريم و جزو فرهنگ شده‌است اين است که باغدار با بروز کوچک‌ترين عامل خسارت، درخواست خسارت مي‌کند. من خودم باغدار پسته هستم و باغم را بيمه کرده‌ام، تا همين اندازه پولي که داده مي‌شد يعني کمکي که از سمت دولت مي‌شد از دستم نرود.

ما کشاورزهاي زيادي داشتيم که سال‌هاي اول آمدند و باغ‌شان را بيمه کردند. کشاورز بزرگ داشتيم در حد 200 هکتار، در سال آور آمد و بيمه کرد. آن‌زمان هکتاري 65 هزار تومان بابت بيمه هر هکتار و در کل 13 ميليون تومان پرداخت کرده بود. سال بعد 26 ميليون تومان به او پرداخت شد؛ حدود سال‌هاي 86، 87، 88 بود، ولي ايشان آمد و يک حساب دودو تا چهارتايي کرد و همان سال گفت در حال حاضر من نزديک به 700 ميليون تومان خسارت خورده‌ام و اين شد که از خط بيمه بيرون رفت.

در بيمه کشاورزي اگر کمک دولت پشتش نباشد زيان‌ده است. اگر دولت يک‌سال کمک را از پشت بيمه بردارد سال بعد عملاً بيمه کشاورزي ورشکسته خواهدشد.